در انتظار منتظر

لیس للانسان الا ما سعی (ما زنده به آنیم که آرام نمیریم ..... موجیم که آسودگی ما عدم ماست)

در انتظار منتظر

لیس للانسان الا ما سعی (ما زنده به آنیم که آرام نمیریم ..... موجیم که آسودگی ما عدم ماست)

کمالات حضرت علی علیه السلام


معاویه بن ابى سفیان ، زمانى که عبدالله بن ابى محجن ثقفى به او مى گوید: ((من از نزد آن نادان و ترسوى بخیل ، یعنى پسر ابوطالب نزد تو آمده ام ))، در جوابش ‍ مى گوید:
((
تو دیگر که هستى ؟ آیا مى دانى چه مى گویى ؟!
اما این که گفتى او نادان است ، به خدا قسم ! اگر زبان و عقل تمام مردم یکى شود، زبان على ، با آن برابرى کند!



و این که گفتى : او ترسوست ، مادرت به عزایت بنشیند! آیا کسى را سراغ دارى که با او جنگیده و جان خود را از دست نداده باشد؟!
و بالاخره ، این که او را بخیل خواندى ، به خدا قسم ! اگر او را دو خانه باشد؛ یکى از طلا و یک از کاه ، خانه طلایى اش را قبل از خانه کاهى ، مى بخشد!))
ثقفى چون چنین شنید، گفت : ((پس چرا با او مى جنگى ؟))
معاویه پاسخ داد: ((براى خون عثمان ، و این انگشتر که در دست هر که رود، به او مقام و ارزش ، و به اهل و عیالش ، آسایش و فراخ بالى و ثروت دهد)).
ثقفى که این سخن را از او مى شنود، و سپس بازگشته و به على علیه السلام مى پیوندد و خطاب به ایشان عرض مى کند: مرا در گناه خود واگذار که نه به دنیا رسیدم و نه به آخرت ! على علیه السلام خندیده ، مى فرماید: انت منها على راس امرک و انما یاخذ الله العباد باحد الا مرین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد