در انتظار منتظر

لیس للانسان الا ما سعی (ما زنده به آنیم که آرام نمیریم ..... موجیم که آسودگی ما عدم ماست)

در انتظار منتظر

لیس للانسان الا ما سعی (ما زنده به آنیم که آرام نمیریم ..... موجیم که آسودگی ما عدم ماست)

زندگی اجتماعی

چرا اجتماع اهمیت داشته و نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود؟  

برای پاسخ به این سوال طرح چند نکته لازم می آید. 

فرد و اجتماع، نیاز به اجتماع، کشش های اجتماعی، قدرت اجتماعی و...

فرد واجتماع

اجتماع مرکب از افراد است. پیغمبر عالیقدر اسلام درباره اجتماع با ایمان می فرمایند: افراد و جامعه با ایمان از نظر مهر و عاطفه همانند یک بدنند، که اگر عضوی دچار دردی بشود سایر اعضاء مراتب همدردی خود را با بیماری و ناراحتی اعلام می دارد( سفینة البحار ج 1 ص 13)

نتیجه بیان حضرت رسول اکرم (ص) این است که اگر فرد مسلمان و مومنی دچار درد و آسیبی شد بر همه افراد جامعه لازم است به کمک او بشتابند و شریک غم یکدیگر باشند. سعدی شیرازی با الهام از کلام بالا چنین می سراید: بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار ؛ ولی عضو گاهی یک ناخن است و گاهی کبد و قلب، افراد نیز چنین هستند، گاهی یک فرد آنچنان ارزش اجتماعی دارد که کار کبد و ریه را انجام می دهد و گاهی یک فرد آن چنان دور از وظایف و عقب افتاده که نقش مهمی در اجتماع ندارد. 

نیاز به اجتماع 

انسان در هر دوره ای از ادوارعمر: کودکی، نوجوانی، جوانی و پیری به اجتماع نیازمند است، زیرا بشر به ذات اجتماعی آفریده شده و هرگز نمی تواند بدون کمک دیگران زندگی نموده و بر همه مشکلات فایق آید و اگر کسی بخواهد از تمام جهات خود را از اجتماع کنار بکشد مسلماً دچار مشکلات جبران ناپذیری خواهد شد و همان مشکلات است که او را وادار به معاشرت می نماید، روی همین اصل است که خاندان رسالت صلوات الله علیهم اجمعین پیروان خود را به اجتماعی بودن امر می کنند. امام صادق (ع) می فرمودند: با مردم بیامیزید، در اجتماعشان شرکت کنید و آنها را در کارها یاری نمایید و از جامعه کناره نگیرید و همیشه در معاشرت های اجتماعی دستور خداوند را به کار ببرید که فرموده است با مردم به خوبی سخن بگویید و با مردم به خوبی برخورد کنید( مستدرک ج2 ص 161) 

کشش های اجتماعی 

محیط اجتماعی آنقدر نیرمند است که می تواند تمام افراد جز مردان ثابت قدم الهی را به زانو درآورد و به پیروی از خود وا دارد و آداب و سنن درست و نادرست افراد را تغییر داده و همه را هم رنگ خود قرار دهد و تمام صفات و اخلاق خانواده و کوی و برزن و مدارس و... را تحت شعاع قرار داده و تعلیمات پدران و بزرگان را از یاد ببرد. لذا مولای متقیان علی (ع) در همین باره می فرمایند: شباهت مردم به محیط اجتماعی و مقتضیات زمان خودشان بیشتر از شباهت به صفات خانوادگی و خلقیات پدران آنهاست.(ناسخ التواریخ، حالات علی(ع)ص 869)  

یک نمونه از قدرت اجتماعی 

بهترین شاهد بر نیروی عجیب اجتماع آیه ای است در قرآن مجید: و جا و زنا ببنی اسرائیل البحر فاتو علی قوم یعکفون علی اصنام لهم قالوا یا موسی اجعل لنا الها کما لهم آلهه (سوره اعراف آیه 136) از آیات قبل و بعد از این آیه مطلبی که بدست می آید این است که بنی اسرائیل در اثر اسارت در دست فراعنه در نهایت ذلت و بدبختی به سر می بردند و در شرایط بدی زندگی می کردند ولی حضرت موسای کلیم به امر الهی بر علیه فرعون قیام کرد.آنها را با خدای یگانه آشنا کرد و از ذلت و اسارت رها شدند از نیل به سلامت گذشتند و از آن محیط خفقان آور نجات یافتند. روشن است که چنین مردمی باید در برابر این نعمت بزرگ خداوندی شکرگزار باشند و تعالیم آسمانی را از یاد نبرند و لحظه ای از یاد خدا غافل نباشند ولی در اثر برخورد با یک اجتماع آلوده به شرک و بت پرستی تمام آن تعالیم را از یاد بردند و از مسیر حق منحرف گشتند. محیط چنان بر آنها تاثیر گذاشت که به حضرت موسی(ع) گفتند همانطور که این مردم خدایانی دارند و آنها را می پرستند تو هم برای ما بتهایی مهیا کن تا ما هم آنها را بپرستیم. حضرت موسی(ع) از این انحراف عقیده بی نهایت رنجیده شد و به بنی اسرائیل فرمود: به واقع شما مردم نادان و بی خردی هستید. لذا پیامبر آسمانی اسلام حضرت رسول اکرم (ص) نزول و ورود و اقامت در سرزمین هایی که مردمی مشرک دارند را ممنوع فرموده است و می فرمایند: هرمسلمانی که در سرزمین هایی که مردمی کافر دارند بر مشرکی وارد شود و در آنجا اقامت گزیند من از وی بیزارم.(مستدرک ج2 ص260).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد